با شراب کهن

ساخت وبلاگ
نگفته بودم ؟...نگفته بودم دل بلبل نازک است ای گل؟ دل او را از جفا مشکن؟...

دل خوش کرده بودیم به بهاری که از گل سایبان داشت و دریغ زان خزان که در پی داشت..چیکا میکنی با تابستونت؟کلاس اینها...خب دقیقتر بگو بازتر کن چیا؟(توی فکرم گفتم.ساز میزنم.زبان میخونم.مربی ام.معلمم.کتاب میخونم.فیلم میبینم.مینویسم.کارهای نشریه رو راه میندازم.تمرین میکنم واسه مسابقات اسفند.)دهنمو باز کردم با یکم تته پته و چرخش دست هام توی هوا و نگاه به چراغ قرمز عابر پیاده گفتم مربی ام. مربی بچه کوچیک ها...یادم نیس جواب چی بود و چی گفته بودم.شنیدم که گفت کلا هرکاری از درس خوندن بهتره.خندیدیم اره حالا بزار ارشد و دکتری رو بگیریم..

بند ز بندم همه یکبار جدا..فک کردم ازین چشمی دارهاست‌. نه آخرین بار طرف ک رفته بالا پشت سرش خاموش کرده...بیا بشین خسته و له . بیا غر بزن ی ته لهجه غلیظ اصفهانی سُر بده توی صدات و از فراموشی هات بگو...که من چی بگم؟چی بلدم جز هوم هوم...ی زوزه ی خفیف جهت تایید..؟

مسیرت از کدوم طرفه؟هر دو طرف.

چی میشه که آدم خفه میشه و نمیتونه حرف بزنه؟

_________________

و سایه ی جانمان؛

باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست
 وین جان بر لب آمده در انتظار توست

در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
 جز باده ای که در قدح غمگسار توست

ساقی به دست باش که این مست می پرست
 چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست

هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان
 آسایشی که هست مرا در کنار توست

سیری مباد سوخته ی تشنه کام را
 تا جرعه نوش چشمه ی شیرین گوار توست

بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد
 ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست

هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت
 این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست

ای سایه صبر کن که برآید به کام دل
 آن آرزو که در دل امیدوار توست

شعر بالا"شنیدنی"

طبیبانه.....
ما را در سایت طبیبانه.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : funripenirvana7 بازدید : 132 تاريخ : شنبه 24 تير 1396 ساعت: 17:53