ساعت شنی مان را برنگردان.

ساخت وبلاگ
یک نفر دائم درون سر فلک زده ام عربده سر میدهد ..راستی۴ سال پیش بود، گفت عروَده نیست عربده است گفتم وای واقعا؟اخه املاش رو ندیده بودم فقط شنیده بودمش اونی هم که شنیدم شبیه عروده بود...خندید فکر کنم گفت نه عربده!حالا املاش هم بدون یه موقع خواستی بنویسیش..
یا مثلا سه سال پیش بود،گفتم ببین بدبخت شدم هیچی کتاب و جزوه از فیزیک ندارم فردا امتحان نهاییِ گفت سلام محبوبه نمیدونم تاحالا بهت گفتم یا نه نمیگم که دلسردت کنم ولی (ی توضیح طولانی و نهایتا این نتیجه که)۲۰سال دیگ وقتی برمیگردی به زندگیت نگاه میکنی میبینی این چندتا فصل و این امتحان و کنکور و درس های دانشگاه حتی هیچ جا تاثیری نداشتن..موفق باشی خبر امتحان رو بهم بده!
یا مثلا چهار سال پیش بود،گفت اومدم آمادگاه با پدر و مادرم یاد تو افتادم!بعد من شرمنده شدم...گفتم نیستم...پشیمون نشدم ولی...
یا مثلاهمون ۴ سال و نیم پیش بود گفت والا با این حرف ها که تو زدی من بودم به قتل هم اعتراف میکردم سیگار که چیزی نیست:))..
یا مثلا دوسال و نیم پیش بود گفت دوتا آدم سالها باهم زندگی میکنن بازهم همدیگرو نمیشناسن چه برسه به...حالا باز احتمال خیلی چیزها هست ولی کلا مهم نیست...
یا مثلا چند ماه پیش گفت خبر میدم..
یا مثلا الان...من منتظر خبرم..
چی شد راستی یادم رفت رسیدم به عربده...عربده...کجا پرت شدم..
آره یک نفر در سرم عربده میکشد با عین رِ بِ دال ه دوچشم آخر...
طبیبانه.....
ما را در سایت طبیبانه.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : funripenirvana7 بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 18:54